درباره اِلی |
|
کارگردان: اصغر فرهادی بازیگران: ترانه علیدوستی، گلشیفته فراهانی، مانی حقیقی، شهاب حسینی، مریلا زارعی، رعنا آزادی ور، احمد مهرانفر، صابر ابر و پیمان معادی - بازیگران خردسال: فرزین صابر بهلولی، متین فتورچی، آینار آناهید و فاطمه شورمج |
دیگر عوامل و توضیحات بیشتر:
فیلمنامه: اصغر فرهادی
تهیه کننده: اصغر فرهادی، سیدمحمود رضوی
مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان
تدوین: هایده صفی یاری
طراح صحنه و لباس: اصغر فرهادی
طراح گریم: مهرداد میرکیانی
صدابردار: حسن زاهدی
صداگذاری و میکس: محمدرضا دلپاک
مدیر تولید: محمدصادق آذین
عکاس: سیاوش نقشبندی
شروع فیلمبرداری: 7 اردیبهشت 1387
......................................................
خلاصه داستان: چند خانواده جوان برای تفریح به شمال می روند. "الی" (ترانه علیدوستی) مربی مهد کودک فرزند "سپیده" (گلشیفته فراهانی) هم با این جمع همراه می شود. قرار است "الی" با "احمد" (شهاب حسینی) که از آلمان برگشته و به تازگی از همسرش جدا شده آشنا شود.
این جمع پس از جستجو سرانجام ویلایی کنار دریا اجاره می کنند ... احمد از الی خوشش می آید. روز بعد "الی" در کمال ناباوری ناپدید می شود و ...
......................................................
یادداشت: - "درباره الی" پس از فیلم های "رقص در غبار" (1381)، "شهر زیبا" (1382) و "چهارشنبه سوری" (1384) چهارمین ساخته سینمایی اصغر فرهادی است. فرهادی دو فیلمنامه مشترک را نیز در کارنامه دارد: "ارتفاع پست" (ابراهیم حاتمی کیا، 1380) و "کنعان" (مانی حقیقی، 1386). در ضمن فیلمنامه "دایره زنگی" نیز نوشته اوست.
- در فیلم "درباره الی" برای اولین بار مانی حقیقی (کارگردان فیلم های "آبادان"، "کارگردان مشغول کارند" و "کنعان") و پیمان معادی (نویسنده فیلمنامه های آواز قو، عطش و ...) به عنوان بازیگر ایفای نقش می کنند.
- ترانه علیدوستی پس از فیلم های "شهر زیبا" و "چهارشنبه سوری" سومین همکاری اش با اصغر فرهادی را تجربه کرده است.
- اولین تجربه همکاری ترانه علیدوستی و گلشیفته فراهانی به عنوان دو چهره برتر دهه هشتاد سینمای ایران.
جوایز و افتخارات:
- برنده خرس نقره ای بهترین کارگردان از پنجاه و نهمین جشنواره برلین - 2009
- برنده جایزه بهترین فیلم بلند داستانی از جشنواره تریبکا - 2009
- برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای اصغر فرهادی - 1378
- برنده سیمرغ بلورین فیلم منتخب تمشاگران به طور مشترک با "بی پولی" از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر - 1378
- برنده سیمرغ بلورین بهترین صدا از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای حسن زاهدی و محمدرضا دلپاک - 1378
- تقدیر از بازی شهاب حسینی از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر - 1378
- کاندید سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (صابر ابر)، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (مریلا زارعی)، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین، بهترین چهره پردازی از بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر - 1378
......................................................
سال ساخت: 1387
سال اکران: 1388 - (16 خرداد 1388)
سینماهای نمایش دهنده: آفریقا، جوان، آزادی، ماندانا، فلسطین، پردیس زندگی، پردیس ملت، ایران، پایتخت، کانون، مرکزی، گلریز، ملت، اریکه ایرانیان، پارس، سپیده، فرهنگ، شاهد، پردیس تماشا، موزه سینما، فرهنگسرای نیاوران و ایرانیان
فروش: 20 میلیون تومان
باید به اطلاع برسد که این فیلم در روزاول ۲۱ میلیون تومان در تهران فروش کرد و این آمار جالبی است .
دلیل آن نیمستاره فاصله تا «خوب»
نگاهی به فیلم "درباره الی" ساخته اصغر فرهادی
...............................................................
در جشنواره امسال گروهی از منتقدان از این فیلم به عنوان چماق استفاده کردند تا بر سر فیلمسازان دیگر بکوبند و بگویند: «فیلم یعنی این!» همان کاری که سالهاست مخالفان هنر سختهضم با حافظ میکنند که: «ببینید، حافظ را همه میفهمند!» خب، این استفاده باعث نمیشود لج کنیم و بگوییم حافظ بد است، بلکه میگوییم دیگران هم ممکن است خوب باشند. تازه، خوشآمدن عامی و روشنفکر از حافظ ممکن است به دلایلی مشابه نباشد. بنابراین مشکل من با فیلم اصغر فرهادی این نیست که دیگران همه یکصدا از آن خوششان آمده، و نه اینکه فیلمهای خوب دیگری را با این چماق مورد حمله قرار دادهاند.
درباره الی از خیلی نظرها در ادامه کارنامه اصغر فرهادیست؛ همان تسلطی که بر صحنههای شلوغ دارد، همان تاکیدی که بر درام دارد و همان بازیهای مثالزدنی اینبار از کسانی چون مانی حقیقی و شهاب حسینی (که پس از سوپراستار فکر میکردم هرگز بازی خوبی از او نخواهم دید) و رعنا آزادیور در کنار حضور چشمگیر گلشیفته فراهانی و ترانه علیدوستی. فرهادی از صحنههای شلوغ نمیترسد (این نقطهضعف خیلی از کارگردانهای ماست) و بعد از مهرجویی شاید تنها کسیست که چنین بیمحابا این همه آدم را دور هم جمع میکند و صحنه گرم و باورکردنی از آب درمیآید. ولی خب، بهنظرم درباره الی نیز (شاید بیشازحد) فیلم اجراست و فیلمنامه بیش از مثلاً چهارشنبهسوری به حاشیه رانده شده. به ظرفیتهای بالقوه رابطهها فکر کنید و ببینید چهقدر در طول فیلم شناخت به دست آوردهایم که هر کدام از شخصیتها کی هستند و چه گذشتهای دارند و چه مناسباتی میانشان برقرار است؟ با روندی که دیدهایم فیلم میتوانست بسیار طولانیتر از این باشد و باز تشنهی دانستن باشیم. ولی آیا اساساً حرکت ما به سمت شناخت بیشتر و عمیقتر بوده؟ فیلم بیشتر درگیر موقعیتهاست تا از هر موقعیتی تعلیقی بسازد و تنشی، و این روند بهخصوص در تمام نیمه دوم فیلم حکمفرما میشود.
فیلم تاکیدش بر مسئلهای اخلاقیست. مهمترین لحظهای که بهلحاظ دراماتیک بر آن تاکید میشود آری یا نه گفتنِ سپیده (گلشیفته) است؛ آری یعنی الی به نامزدش خیانت نکرده، نه یعنی خیانت کرده. بعد از خود میپرسیم این پیشفرض ذهنی نامزد الیست، چرا به فیلم و نویسنده و تماشاگران تسری پیدا کرده؟ مگر سفررفتن (آن هم چنین سفر بیخطری) بدون اطلاع کسی که دوستش نداری خیانت است؟ آن هم خیانتی که حتی بر مرگ هم سایه میاندازد؛ کم مانده آدمها فکر کنند «چه خوب شد مرد!» من یکی در چنین موقعیتی از ورای چهارشنبهسوری یاد شهرزیبا میافتم که آن هم چنین دیدگاه اخلاقی بستهای درش دیده میشد. بهنظرم فیلم بهلحاظ ایدئولوژیک شاید نقطه مقابل چهارشنبهسوریست.
همچنین درباره الی در پی پاسخدادن به سوالهاست و در محدوده خودش تقریباً سوالی را بیپاسخ نمیگذارد. ابهامی باقی نمیگذارد (شاید این همه تحسین به خاطر همین است). بعد یادمان میاندازند که داستان فیلم متاثر از ماجرای آنتونیونیست. جالب است، درباره الی آن چیزیست که ماجرا نبود و به همین دلیل در تاریخ سینما یک نقطه عطف است. اگر درباره الی زودتر ساخته میشد و بعد ماجرا، میتوانستیم مصممتر و قاطعانهتر ماجرا را ستایش کنیم که چرا آن چیزی را که انتظار داشتیم نشان نداد و قهرمانان فیلم بهدور از دغدغه گمشدنِ آنا (که هرگز مشخص نشد) راه خود را رفتند و فیلمساز احساسات شخصیتهایش را نهفقط با دیالوگ، بلکه با نگاه و سکوت و محیط نشان داد. حالا چهلواندی سال بعد ساختهشدن ماجرا به همان شکلی که آنتونیونی شجاعانه از ساختناش طفره رفت چرا باید ارزش سینمایی خاصی داشته باشد؟ مثل آن است که کسی پیکاسو را ستایش کند و بعد درعینحال بخواهد دفرمگی عامدانه اشکال او را تصحیح کند و دیگران هورا بکشند که ببینید این نقاشیها حالا چهقدر شبیه واقعیت شد؟
طبعاً از فیلم اذیت نشدم. خیلی چیزهایش را دوست داشتم. ولی نهفقط بهلحاظ ایدئولوژیک، بلکه بهلحاظ سینمایی نیز در سالی که صندلی خالی و شبانهروز و صداها بود، درباره الی بهنظرم کمی زیادی سنتیست. آن نیمستاره فاصله تا «خوب» به این دلیل است.
کارنامه اصغر فرهادی از دوران داستان یک شهر تا امروز برایم عزیز است؛ بیش از آن حدی که بتوانم نسبت به این همه تحسینی که دارد نثارش میشود و ممکن است مسیر او را کاملاً تحت تاثیر قرار دهد سکوت کنم؛ وگرنه بدم نمیآمد در این همسانی هرچند موقتی مشارکت داشته باشم.
..............................................................
قضاوت در کانون تقدیر
وقتی داشتم فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی را در سانس فوق العاده آخر شب سینما فلسطین می دیدم، ناخودآگاه به این موضوع فکر کردم که چقدر این آدم های جمع شده در یک ویلای مشرف به دریا اسیر تقدیرند. این در «اسارت تقدیر بودن»، تم مشترک فیلم های فرهادی از «رقص در غبار» و «شهر زیبا» تا «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» است. مجموعه آدم هایی که او در این فیلم ها به تصویر کشیده در دل روابط و مناسبات روزمره خود حضوری منفعلانه ندارند و همواره تلاش شان تحمیل خود به شرایط است، اما نهایتاً گریزی از تقدیر ندارند.
این اسارت و ترکیب «جبر و اختیار» را فرهادی در دو فیلم اخیرش (چهارشنبه سوری و درباره الی) که به طبقه متوسط جامعه شهری نزدیک شده، به نحو بارزتری نشان می دهد. او کنتراست موجود در این طبقه را در فیلم آخرش به شکل عیان و- در عین حال - تکان دهنده نشان می دهد.
چه زود تق همه آن شادی ها و بزن و بکوب های لحظه یی درمی آید و این آدم های به ظاهر سرخوش نسبت به یک فرد (الی) و واقعه مرتبط با او واکنش های مختلف نشان می دهند. می بینیم که رفته رفته این میهمان ناشناخته و واقعه ناگوار متصور شده برای او چقدر در روابط دوستانه و زناشویی بقیه افراد اختلال ایجاد می کند و فضا و موقعیتی به ظاهر تفاهم آمیز را به سوء تفاهم کامل سوق می دهد و ناخود آگاه بستری فراهم می شود تا آدم ها نسبت به هم «قضاوت» غیرمنصفانه یی داشته باشند. دلم نمی آید در این یادداشت، وارد جزییات ظریف و هوشمندانه فیلم شوم و به تک تک آنها بپردازم و ترجیح می دهم این کار را به زمان مناسب دیگری موکول کنم. در واقع، یکی از ویژگی های مثبت و قابل دفاع «درباره الی» همین توجه عمیق فرهادی به «جزییات» در دل یک سینمای موقعیت و متمرکز شده در روزمرگی های این طبقه مطرح جامعه است.
در پرداختن به این جزییات است که آن صحنه عنوان بندی در داخل تونل مشرف به شیار باریکی از روشنایی، آن صحنه پانتومیم بازی کردن بعضی از آدم های بزرگ و کوچک و توصیف ضمنی اتفاق گریز ناپذیر بعدی، آن ریختن خرده شیشه ها از لای پنجره شکسته ویلا در برخورد میان احمد و الی، آن خنده های کودکانه الی حین بادبادک هوا کردن که انگار خودش خبر حادثه شومی را به ما می دهد و نوع همراهی دوربین با او، آن حرکات دوربین روی دست در قسمت دوم فیلم که همراه با آدم ها به سمت کانون حادثه و فاجعه می رود و همه اضطراب ها و دل نگرانی ها و هول و هراس آنها را ثبت می کند، آن اتومبیل ب ام و آلبالویی رنگ مدل قدیمی که در نمای ماقبل انتهای فیلم توی شن های کنار ساحل گیر کرده و موقعیت واقعی طبقه متوسط این زمانه را (در تداوم و تکرار زندگی) نشان می دهد و...
آن مکث کوتاه دوربین در آخرین نمای فیلم روی سپیده که تنها و بهت زده و سر در گریبان پشت میزی در یکی از اتاق های ویلا نشسته، معنا پیدا می کنند و ارزش های انکارناپذیر این فیلم «اصغر فرهادی» را از جنبه های مختلف مضمونی و ساختاری و زیبایی شناسی بصری و کار با مجموعه بازیگرانش نشان می دهد. امیدوارم «اصغر فرهادی» از بیان این واقعیت که حالا دیگر یکی از مطرح ترین و خوش قریحه ترین فیلمسازان سینمای ایران به شمار می آید، دچار غرور بیش از حد نشود.
..............................................................
تراژدی طبقه متوسط
مریلا زارعی و گلشیفته فراهانی در نمایی از فیلم "درباره الی" ساخته اصغر فرهادی
درباره الی، تراژدی سقوط طبقه متوسط ایرانی است. طبقه یی که اخلاقیات و مناسبات ویژه خود را طی این سال ها، ذره ذره شکل داده است. در کشاکش خطوط قرمز، قوانین رسمی، عرف ها و سنت ها، بایدها و نبایدها. طبقه یی که چون موجودی عجیب الخلقه، ارزش های سنتی را در ترکیبی حیرت آور- و البته کارآمد- با ویژگی های عصر نو در هم آمیخته. طبقه یی که یاد گرفته چگونه از فرصت هایی اندک برای شادمانی یا تظاهر به شادمانی استفاده کند و افسردگی عمیق خود را فراموش کند. طبقه یی که می داند چگونه خود را همرنگ محیط سازد، چگونه خود را به خواب زند و چگونه دروغ بگوید. طبقه یی که به خاطر منافع همیشه در خطر خود، اخلاقیات ویژه یی را اختراع کرده است. فرهادی این بار جسورتر از همیشه است. بدون ملاحظات دست و پاگیری که در نهایت، چهارشنبه سوری را از رمق انداخت و دایره زنگی و کنعان را (در مقام فیلمنامه نویس) به آثاری عمیقاً محافظه کار بدل کرد. مکاشفه رعب آور او در طبقه متوسط که از چهارشنبه سوری آغاز شده بود، این بار در درباره الی به مرزهای یک تراژدی حقیقی دست می یابد. خط داستانی تکان دهنده و هوشمندانه فیلم
- ناپدید شدن یکی از اعضای گروه و واکنش بقیه اعضا و نمایش تنش ها و موقعیت های خطرناکی که به وجود می آید- یادآور الگوهای کلاسیک سینمای جهان مثل ماجرا (آنتونیونی- 1960) و پیک نیک در هنکینگ راک (ویر- 1975) است. اما موفقیت فرهادی آنجا است که این موقعیت کلاسیک را به شکلی حیرت انگیز با مختصات بومی یک طبقه ویژه جامعه شهرنشین ایرانی هماهنگ می کند و این فرصت را مهیا می سازد تا با زیرکی همیشگی خود اما بی پرواتر از همیشه، نقطه ضعف ها و محدودیت های اخلاقی این طبقه را روی دایره بریزد و در این میان به هیچ کس هم رحم نمی کند. به هیچ کدام از مردان و زنان پرشماری که به وقت رویارویی با فاجعه کمی- فقط کمی- از قالب های مطمئن خود خارج می شوند و بعد با انعطافی شگفت، دوباره به آن بازمی گردند. درباره الی را می توان از منظرهای گوناگون تحلیل کرد. از سبک کارگردانی فرهادی و دوربین اکتیو و کنجکاو او که موجب می شود تماشاگر همواره خود را در کانون حوادث و تنش های این گروه حس کند، تا فیلمنامه دقیق و منسجمی که تماشاگر را تا پایان تلخ فیلم روی صندلی میخکوب می کند و بالاخره بازی های کم نظیر گلشیفته فراهانی، مریلا زارعی و مانی حقیقی. اما اینها باشد برای فرصتی دیگر؛ تنها اشاره می کنم به پایان زیبای فیلم. وقتی فرهادی خود را از توهم پایان های باز (که یکی از نقاط ضعف همیشگی فیلم ها و فیلمنامه های او بوده) خلاص می کند و در صحنه یی هوشمندانه و نمادین گروه را در نمایی دور نشان می دهد که در کنار ساحل در تلاش برای بیرون آوردن بی ام دبلیوی قدیمی خود از گل هستند.می دانیم آنها موفق می شوند این بار هم از این چاله در بیایند و به زندگی دوگانه و شاید چندگانه خود ادامه دهند؛ با همان شادی ها و غم ها و دروغ ها و سازش ها. درباره الی به کمک همین پایان زیبا، در حافظه سینمای ایران برای همیشه ثبت می شود. فیلمی که می تواند عنوان بهترین اثر دهه 80 سینمای ایران را به خود اختصاص دهد و دیگر مدعی جدی این عنوان (چهارشنبه سوری) را پشت سر بگذارد؛ حداقل تا ساخت فیلم بعدی فرهادی.
...........................................................
تقدیر
فیلمی با کارگردانی استادانه، میزانسن ها و دکوپاژهای بی نقص، فضای به شدت باورپذیر، ما را به آینده سینمای ایران امیدوار می کند. فیلمی که قهرمان آن - دریا - (نماد تقدیرو جبر زمانه) از ابتدا تا انتهای فیلم خود نمایی می کند و ما آدمهای کوچک در برابر آن دست و پا می زنیم، استدلال می کنیم، تقلا می کنیم وتظاهر می کنیم تا شاید بشود آنچه دوست می داریم و وقتی نشد توجیه می کنیم، توبیخ می کنیم، توهین می کنیم تا کمی خود را از این موقعیت برهانیم. بازیهای بسیار دوست داشتنی و به طرز آزار دهنده ای واقعی، آدمهای متوسط و شکننده ای که هر روز با آنها زندگی می کنیم، نفس می کشیم، بهم می خندیم، فحش می دهیم، دعوا می کنیم تا شاید از تحقیرمان کمی بکاهیم و وقتی نشد برای خودمان، باورهایمان و دروغهایمان گریه می کنیم تا شاید این قربانی (خودمان) درپیشگاه سرنوشت محتوم، مقبول افتد.
... تا قربانی بعدی که باشد.