خاطرات و حکایات مقام معظم رهبری

	خاطره رهبر انقلاب از روزهای 8 شهریور 1360
	خاطره‌ی رهبر معظم انقلاب از پدر بزرگوارشان
	معناى نوروز
	غبار فراموشى
	احمد سوکارنو ما را با هم رفیق کرد
	زابل، مرکز دنیا!
	برو این قلیان را چاق کن و بیاور!
	خانه پدر رئیس جمهور!
	قصه اصحاب کهف را از شما یاد گرفتم!
	بدتر از نسل هویدا!
	از امریکا می ترسید؟!
	من هم وزیرم!
	نماز نخوانند، اما قمه بزنند!
	اگر با اخلاق و « زبان خوش » به سراغ روح و دل جوانان بروید ...
	دیدى این بچه‏ها چه کردند؟!
	پشت این کتاب خوب زیارتنامه نوشتم
	یک گله و انتقاد از عناصر مسلمان! ... "کدامتان دویده اید؟"
	من دارم از عین خوش مصاحبه می کنم!
	طعم پیشنمازی
	ایشان «آقا روح‏اللَّه» است!
	چرا فارسى حرف نمى‏زنند؟!
	از شوروى «برژنف» تا شوروى «گورباچف»
	حزب اللهی ؛ بی نظم و ترتیب نیست
	تعجب نکنید!
	برکت بزرگ انقلاب ، انس روز افزون جوانان ما به قرآن
	زندگى در کنار آدمخوارها!
	رئیس جمهور نباید جلوى نخست وزیر بلند شود!
	برایش 2400 تومان مى‏ماند!
	این همان منبرى است که شیخ انصارى روى آن نشسته!
	به امام بگو فداى سرتان!
	امام : ملتها با شما هستند
	سحرگاه بعد از فراق حضرت امام
	آن روز هر دل روشن و جان بیدارى مصیبت زده شد
	انگار نه انگار که اینها یک گروه انقلابى‏اند!
	هیبت سلطانى من را گرفت!